اشعاری در باب شهادت حضرت فاطمه (سَلامُ اللهِ عَلَیْها)
شنبه, ۲۵ آذر ۱۴۰۲، ۰۹:۲۹ ب.ظ
سلام ما سلام ما به فاطمه و مدینه اش
سلام ما سلام ما به رحمت وبه جودش
سلام ما سلام ما به قبر بی چراغش
سلام ما سلام ما به صحنه مدینه اش
سلام ما سلام ما به چهره خجسته اش
سلام ما سلام ما به قلب داغ دیده اش
سلام ما سلام ما به خون زخم سینه اش
سلام ما سلام ما به قامت خمیده اش
سلام ما سلام ما به پهلوی شکسته اش
سلام ما سلام ما به چهره کبوده اش
سلام ما سلام ما به بازوی ورم کرده اش
سلام ما سلام ما به گریه های حیدرش
سلام ما سلام ما به محسن شهیدش
سلام ما سلام ما به اشک های زینبش
سلام ما سلام ما به غربت حسنینش
سلام ما سلام ما به قلب پر زداغش
سلام ما سلام ما به قلب صبور مهدی اش
***************
یا فاطمه من عقده دل وا نکردم
گشتم ولی قبر تو را پیدا نکردم
چشم انتظارم مهدی بیاید
تا تربتت را پیدا نماید
در کودکی شد قسمت من خانه داری
هم خانه داری میکنم هم سوگواری
گریم برای نور دوعینت
هر شب دهم آب دست حسینت
گاه دعا و راز و نیاز است مادر
سجاده بگشا وقت نماز است
مادر چرا رنگ از رخ ماهت پریده
مادر چرا خون از گریبانت چکیده
دیشب نشستی گیسویم را شانه کردی
امشب در آغوش لحد کاشانه کردی
دیشب گرفتی اشکم ز دیده
امشب ز داغت رنگم پریده
دیشب دعا کردی اجل جانت بگیرد
امشب دعا کن دخترت زینب بمیرد
دیشب تو بودی اندر کنارم
امشب به دیوار مادر سر میگذارم
دادی به دست زینبت با آه و زاری
پیراهن خونین خود را یادگاری
آن پیرهن را هرگز نشویم
تا عطر مادر از آن ببویم
***************
پناه هر دو جهان است چادر زهرا
امید کَوْن و مکان است چادر زهرا
شبی دلیل نجات چهل یهودی شد
که منجی همگان است چادر زهرا
چه سایه ای که شده مهد ِ یازده خورشید
چه قدر خیر رسان است چادر زهرا
زبان همیشه ز وصفش به مِن مِن افتاده
همیشه فوق بیان است چادر زهرا
قسم به زینب و صبر و وقار و غیرت او
سلاح شیر زنان است چادر زهرا
همیشه محرم و مرهم به کوه غم های ِ
دل امام زمان است چادر زهرا
اگر چه سوخت ، اگر گشت خاکی اما باز
پناه هر دو جهان است چادر زهرا
✍ محمد حسین رحیمیان
hadithashk.com
***************